افسردگی در کودکان

افسـردگی در کـودکان بسـیار جدیتـر و شدید تر  از بزرگسـالان اسـت؛ زیـرا نشـانه احتمـال وراثتـی بـودن اختـلال یـا وقـوع یــک ضربــه دارد و همچنیــن احتمــال تــداوم آن تــا ســالهای بزرگســالی بســیار اســت. همچنیــن بــه دلیــل اینکــه کــودکان در دوران حسـاس رشـد مغـزی قـرار دارنـد، وجـود اختـلال در ایـن سـنین میتوانـد منجـر بـه بدعملکـردی بسـیاری از سـاختارهای مغـزی کـودک طـی سـالهای آتـی عمـرش شـود. افسـردگی میتوانـد تبعـات بسـیاری در پـی داشـته باشـد کـه از بدعملکـردی در زندگـی روزمـره آغـاز و ممکـن اسـت بـه خودکشـی بینجامـد.

از جمله مواردی که خطر افسردگی در کودکان را افزایش می‌دهند عبارتند از:

·        مشکلات خانوادگی

·        زورگویی همسالان

·        سوء استفاده جسمی، عاطفی یا جنسی

·        سابقه خانوادگی افسردگی یا سایر مشکلات سلامت روان

·        گاهی اوقات افسردگی در اثر یک اتفاق سخت ایجاد می‌شود، مانند جدایی والدین، ??دزدی و مشکلات با دوستان یا فرزندان دیگر.

افسردگی کودکان غالباً ناشی از ترکیبی از چند چیز است. به عنوان مثال، فرزندتان ممکن است افسردگی را به ارث برده باشد و در عین حال برخی از رویداد‌های دشوار زندگی را تجربه کرده و به این بیماری مبتلا شده باشد.

نشانه‌های بیرونی افسردگی کودکان به‌این‌صورت است:

خشم و کج‌خلقی؛ احساس مستمر ناراحتی و ناامیدی؛ انزوای اجتماعی؛ افزایش حساسیت نسبت به طردشدن؛ تغییر و اختلال در اشتها به شکل کاهش یا افزایش؛ تغییر و اختلال در خواب به شکل کم‌خوابی یا خواب زیاد؛ طغیان کلامی یا فریاد و گریه؛ مشکل در تمرکز؛ خستگی و کاهش انرژی؛ دردهای بدنی (مانند شکم‌درد و سردرد) که با درمان‌ها متوالی بهبود نمی‌یابد؛ کاهش توانایی برای انجام فعالیت‌ در خانه یا با دوستان در بازی‌ها و …؛ احساس گناه و بی‌ارزش‌بودن؛ ضعف در تفکر یا تمرکز؛ فکر‌کردن درباره مرگ و خودکشی.

این نشانه‌ها در تمام کودکان یکسان نیست. درواقع نشانه‌های افسردگی کودکان در شرایط مختلف و زمان‌های گوناگون به شکل‌های متنوعی خود را نشان می‌دهند. با این‌وجود بعضی از کودکان با وجود افسردگی به شکلی معقول رفتار می‌کنند و نشانه‌های بیرونی مذکور را ندارند، اما بیشتر کودکان ضمن تجربه افسردگی تغییرات محسوسی در عملکرد تحصیلی، فعالیت‌های اجتماعی، علایق و حتی ظاهرشان ایجاد می‌شود.

اگر احساس کردید کودک‌تان از افسردگی رنج می‌برد شاید اندکی مقابله با آن سخت باشد، اما در این زمینه اولین راه صحبت کردن با اوست. تلاش کنید تا مشکلاتش را شناسایی کنید و این‌که چه چیزی علت بروز این مشکل است را بیابید.

نسبت به مشکلات کودکتان بی‌توجه نباشید، چرا که شاید برای شما موضوع بی‌اهمیتی باشد، اما احتمالا برای فرزندتان مشکل بزرگی است.

در صورتی که راه‌های فوق کارساز نبود از مشاوران خانواده، از اقوام و نیز از روش رفتار درمانی شناختی که نوعی از گفتار درمانی است زیر نظر یک متخصص کمک بگیرید.

همه کودکان و نوجوانان نیازمند دریافت حس احترام، ارزشمندی و دوست‌ داشته شدن از سوی دیگران هستند و نیاز شدیدی به برقراری ارتباط با والدین‌شان دارند.

تشخیص افسردگی کودکان به‌خصوص در سنین زیر سه سال کمی مشکل است، زیرا با دوره‌های بدقلقی و لجبازی آنان اشتباه گرفته می‌شود. به‌طور طبیعی کودک از پانزده ماهگی تا سه‌ونیم سالگی رفتارهای لجبازانه برای رسیدن به خواسته‌هایش دارد که شامل پا کوبیدن، سر کوبیدن، جیغ و فریاد کشیدن وغیره است. بروز این رفتارها در این سن کاملاً طبیعی است، نه نشان‌دهنده افسردگی. به همین دلیل تشخیص علایم افسردگی معمولاً از حدود سه سالگی به بعد راحت‏تر است.

گاهی هم لازم است به خواسته کودک «نه» گفته شود. در این صورت والدین باید جدیت لازم را در رفتار خود داشته باشند و با مشاهده لجبازی کودک مستاصل نشوند، کوتاه نیایند و نگران افسرده شدن او نباشند، زیرا همان‌طور که اشاره شد، این رفتارها در سنین نوپایی کاملاً طبیعی است.

البته مشابه این رفتار را در دوره نوجوانی هم تا حدی طبیعی می‌دانیم، چون طبق تعریف کنوانسیون کودک، دوره کودکی تا سن هجده سالگی است.

عصبانیتت کودک هم می‌تواند نشانه‌ی از افسردگی باشد. اما اگر این علایم از حدود سه‌ونیم تا چهار سالگی به بعد مداوم و حداقل دو تا سه هفته در کودک وجود داشته باشد، به افسردگی‌اش شک می‌کنیم.

یکی از علایم مهم افسردگی کودکان، تحریک‌پذیری و عصبانیت آنهاست. مثلاً می‏بینید کودکی که تا چندی قبل خوش‌اخلاق بوده و مشکلی نداشته، حالا علاوه بر این‌که غمگین است، خیلی زود عصبانی می‌شود و واکنش نشان می‌دهد.

علاوه بر ژنتیک، عوامل هورمونی، استرس‌های روزمره زندگی، فشار والدین و برخی مسایل دیگر هم هم ‌می‌تواند در ایجاد و بروز افسردگی کودک نقش داشته باشد.